خاموشخانه نوشته ساناز زمانی نشر نیماژ میخواستم رازهای دیگران را در خلوتشان و هرجایی که قرار نبوده من آنجا باشم، بدزدم. ولی نمیدانستم میخواهم از چه کسی دزدی کنم و با این کالاهای ناملموس چه بکنم. پاکت کوچکی را که محتوی ترانزیستور بود همراه با یه لیوان چای داغ برداشتم. لیوان را جلویم گذاشتم و … ادامه خواندن خاموشخانه
برای جاسازی نوشته، این نشانی را در سایت وردپرسی خود قرار دهید.
برای جاسازی این نوشته، این کد را در سایت خود قرار دهید.